وبلاگی برای همه عاشق ها

یاد کودکی که می افتم میبینم چقدر شیرین بود بخل مامان بودن سوار کردن مامان پشتش بالا و پایین انداختن من با دستای بابام خندوندن خاله هام منو کتک زدن بابام منو به خاطر شلوغی هام مدرسه که میرفتیم با گریه زاری میرفتیم ولی مامانم میگفت گریه نکن عزیزم اونجا که لولو نیست میری درس یاد میگیری میایی هر روز گریه ولی یه روز عادت کردیم به مدرسه رفتن دوست شدن با دوستان مهدکودک و دوران ابتدایی دعوا کردن با دوستام شکستن مداد دوستم یادش بخیر

ای روزهای بی درد کجایی ببینی چقدر امروز بی حالم من کجایی ای روزهای شادی و خوشحالی

که ببینی من امروز دارم میمیرم گذشتی چه زود کمی صبر میکردی ای کجایی دوران کودکی کجایی

که ببینی شادی هایم خوشحالی هایم دارن در جلو چشام نابود میشن من بودم یه روزی شاد و خوشحال

حال با دلی پر از غم دل شکسته خنجری که فرو رفته تو قلبم از دنیا داره نفرتم میاد کجایی ای روزهای شادی

شبی پر کن از بوسه ها ساغرم / به نرمی بیا همچو جان در برم

تنم را بسوزان در آغوش خوش / که فردا نیابند خاکسترم …

—

میفرستم این پیامک را به دوست / ای پیامک صورت او را ببوس

—

بازم شادی و بوسه / تو هر لحظه و ساعت

هیچ وقت کهنه نمی شه / دوستت دارم کثافت!

بــقــیــه ادامه مــطــلــب لطفا بــــرویــــــــــد

بازم شادی و بوسه / تو هر لحظه و ساعت

هیچ وقت کهنه نمی شه / دوستت دارم کثافت!

—

ناز آن چشمی که سویش مال ماست

ناز آن رویی که بوسش مال ماست!

—

گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم

که دگر باز از این گونه خطاها نکنم

بوسه دادی و چو برخواست لبت از لب من

توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم!

بفهم لطفا ...

هى لعنتى!

“شماره غریبه هاى توى گوشى أت را”

ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺖ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﻧﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ؟؟ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻣﺎﻝ " ﺍﻭ "

یه روزیه پادشاه بوده بایه نقاش....یک روزپادشاه به نقاش میگه بروخشگل ترین چشمایه دنیاروبکش واسم بیار.نقاش میره میگرده می بینه ی پسربچه خوشگل

بازم یه عید دیگه…بدون تو…
کاش تمام روزها عزای عمومی بود
بجای این عید های بدون تو…

از
”درد و دلــــت”
فـقــــط
”درد”
سہــــــــم مــــن شــــد
و
”دلــــت”
سہــــم دیگــــــــری

من غرورم را ب راحتی بدست نیاوردم, ک هر وقت دلت خواست خردش کنی. غرور من اگر بشکند, با خرده هایش, شاهرگ زندگیه تورا نیز خواهم زد.

غم دوری از چشات منو آخر میکشه به خودم میگم میای بیخودی دلم خوشه
بیخودی فکر میکنم یه روز از راه میرسی
دوباره میبینمت توی اوج بیکسی
بیخودی منتظرت لب جاده میشینم بیخودی هر ثانیه تو رو از دور میبینم
بیخودی دلم خوشه به دوباره دیدنت ساعتو کوک میکنم لحظه ی رسیدنت
بیخودی حروم میشن لحظه هام به پای تو
تو که دوسم نداری از خیال من برو
غم دوری از چشات دلمو میلرزونه بی ستاره شدم و هیچکسی نمیدونه

اگه تنم کویره اگه نگام فقیره یه قلب پاگ و ساده به عشق تو اسیره چشمات واسم یه دنیاست دلم بی تو کویره خندهات اگه نباشه دلم خیلی فقیره

چه کسی میگوید که گرانی شده است؟؟
دوره ی ارزانی ست،دل ربودن ارزان،دل شکستن ارزان
دوستی ارزان است دشمنی ها ارزان!
چه شرافت ارزان،تن عریان ارزان!
آبرو قیمت یک تکه نان،و دروغ از همه چیز ارزانتر
قیمت عشق چقدر کم شده است
وچه تخفیف بزرگی خورده قیمت هر انسان!

توی سالن داشتم بصورت کاملا غـــــــیــــــــراتفاقی از کنارش رد میشدم که شنیدم به دوستش گفت میخوان عیدو برن سفر،زود نیت کردم و زیر لب سه تا آیه الکرسی خوندم و بعد به نزدیکترین جایی که اون بود فوت کردم…سمت چپ قفسه سینه م…

رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را مزن / ابتدای یک پریشانیست حرفش را مزن
گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو / چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را مزن / خورده ای سوگند روزی عهد ما را بشکنی / این شکستن نامسلمانیست حرفش را مزن

روز اول خیلی اتفاقی دیدمت”روز دوم الکی الکی چشم به چشمت افتاد”ماه بد شانسی به دلم نشستی و حالا یواشکی دوست دارم

موقع ای که می خواستمت میترسیدم نگاهت کنم موقع ای که نگاهت کردم میترسیدم باهات حرف بزنم موقع ای که باهات حرف زدم ترسیدم عاشقت شم حالا که عاشقت شدم میترسم از دستت بدم

تاحالاشده… دلت براش به حدی تنگ شه که بی اختیار راه بی افتی و بری جاهایی که باهاش قدم می زدی قدم بزنی … فقط به این امید که شاید ببینیش…

خدایا من که دوستش می داشتم.
خدا جونم من فقط اونو می خواستم.
اخه خـــدا خودت شاهد بودی.
تو به دوست داشتنم ناظر بودی.
خدیا دیدی چه طور شکست دلم
حالا باید چه کنم؟ بذارم برم؟
خدایا دوستم نداره و نمیخاد هم صحبت شبهام شه
خدا جون تو که دوستم داری یه کاری کن اشکام پاک شه.